-- Best regard; Asreentezar Festival; -Email; Internet; Pref : dabirkhane kanoonhaye farhangi honari;kerman;kerman;I.R.IRAN; Copyright © 20011 asreentezar.net/asreentezar.org***** All rights reserved.
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 24
بازدید دیروز : 8
کل بازدید : 19366
کل یادداشتها ها : 25
خبر مایه



تحول درونی تفکر اسلام شیعی در ایران
 
اگر بپذیریم که دگرگونیهای سیاسی و اجتماعی می توانند زمینه ای فراهم کنند که تفاسیر نادرست از آموزه های مذهبی کنارگذاشته شوند و تصویر اصلی آنها دوباره خود را نشان دهد، می توان گفت که در ایران هم عوامل متعددی وجود داشت که منجر به تفسیر نوین انقلابی و رادیکال از تشیع و اسلام شیعی گردید؛ بطوری که توانست نقش ایدئولوژی انقلاب اسلامی را ایفا کند.
در واقع در طول یکصد سال اخیر، بتدریج برداشت سنتی شیعه از بسیاری مقولات و مفاهیم مذهبی عوض شد. بخشی از این تحول، ناشی از آگاهی فکری مردم و بخشی دیگر مربوط به تحولات سیاسی- اجتماعی بود، قسمتی نیز به نقش اجتهاد، یعنی ابزار مقطعی و ذاتی تشیع برای انطباق با تحولات تازه برمی گشت. حاصل این تحول، کنار گذاشتن تقدیرگرایی و کشیده شدن به سوی مبارزه و عمل بود.(1)
در فرآیند انقلاب اسلامی، اسلام شیعی به مثابه ایدئولوژی راهنمای عمل و رهایی بخش جلوه گر شد. در این راستا نقش امام خمینی (ره)به عنوان ایدئولوگ انقلاب اسلامی برجسته است. مهمترین اقدام امام در زمینه اسلام شیعی، ایجاد تغییرات اساسی در تفکر اجتهادی شیعه نسبت به سیاست بود، از جمله این اقدامات، بطلان تز جدایی دین از سیاست، حرام شمردن تقیه و سکوت در برابر ظلم، حمله به دربار، نهاد سلطنت و...و ادامه مبارزه تا تغییر نظام سلطنتی به یک حکومت اسلامی بود.
مبنای این تغییرات، تفسیر جدید امام از مفاهیم، آموزه ها و نمادهای اسلام شیعی بود. تصویری که ایشان از اسلام ارائه نمود اسلام ضد استعمار، ضد بی عدالتی و جهل، ضد اختلافات طبقاتی و ضد امپریالیسم بود. در واقع قرائت امام از عناصر و آموزه های اسلام شیعی- دست کم در پاره ای موارد- چهره ای ایدئولوژیک بدان بخشید که تمامی دقایق و عناصر سایر ایدئولوژی های سیاسی- اجتماعی مدرن و رهایی بخش را دربر داشت. در این ایدئولوژی انقلابی، اسلام، مکتبی توحیدی معرفی شد که با توجه به غنای مفهومی و محتوایی، تمامی نیازهای فردی، اجتماعی، مادی و معنوی زندگی انسان را تامین و سیاست را همنشین دیانت می کند؛ هر دو را با سیمایی عرفانی زینت می دهد و در کنش اجتماعی، هر سه را در منزلت تئوری، راهنمای عمل می نماید.(2)
محورهای اساسی این ایدئولوژی عبارت بودند از: تاکید بر ابعاد سیاسی اسلام شیعی و جنبه های ضد دیکتاتوری و ضد امپریالیستی آن، تاکید بر مبارزه و پذیرش سختی ها ارائه تصویری تاریخی از حکومت اسلامی و تاکید بر ضرورت تشکیل آن پرهیز از تفرقه میان مسلمانان و تاکید بر وحدت میان شیعه و سنی.(3)
به این ترتیب انقلاب اسلامی، به عنوان یک انقلاب ایدئولوژیک و با جهان بینی خاص خود-که از مکتب اسلام سرچشمه گرفته- نه تنها در بعد ملی، احیاگر برنامه ها و نظریات خاص اسلام برای حکومت و دولتمداری است، بلکه در بعد جهانی نیز افکار و نظریات خاص دارد و ارائه دهنده نظام جهانی ویژه خود می باشد.
منبع:www.rasekhoon.net/

تحول درونی تفکر اسلام شیعی در ایران
 

اگر بپذیریم که دگرگونیهای سیاسی و اجتماعی می توانند زمینه ای فراهم کنند که تفاسیر نادرست از آموزه های مذهبی کنارگذاشته شوند و تصویر اصلی آنها دوباره خود را نشان دهد، می توان گفت که در ایران هم عوامل متعددی وجود داشت که منجر به تفسیر نوین انقلابی و رادیکال از تشیع و اسلام شیعی گردید؛ بطوری که توانست نقش ایدئولوژی انقلاب اسلامی را ایفا کند.
در واقع در طول یکصد سال اخیر، بتدریج برداشت سنتی شیعه از بسیاری مقولات و مفاهیم مذهبی عوض شد. بخشی از این تحول، ناشی از آگاهی فکری مردم و بخشی دیگر مربوط به تحولات سیاسی- اجتماعی بود، قسمتی نیز به نقش اجتهاد، یعنی ابزار مقطعی و ذاتی تشیع برای انطباق با تحولات تازه برمی گشت. حاصل این تحول، کنار گذاشتن تقدیرگرایی و کشیده شدن به سوی مبارزه و عمل بود.(1)
در فرآیند انقلاب اسلامی، اسلام شیعی به مثابه ایدئولوژی راهنمای عمل و رهایی بخش جلوه گر شد. در این راستا نقش امام خمینی (ره)به عنوان ایدئولوگ انقلاب اسلامی برجسته است. مهمترین اقدام امام در زمینه اسلام شیعی، ایجاد تغییرات اساسی در تفکر اجتهادی شیعه نسبت به سیاست بود، از جمله این اقدامات، بطلان تز جدایی دین از سیاست، حرام شمردن تقیه و سکوت در برابر ظلم، حمله به دربار، نهاد سلطنت و...و ادامه مبارزه تا تغییر نظام سلطنتی به یک حکومت اسلامی بود.
مبنای این تغییرات، تفسیر جدید امام از مفاهیم، آموزه ها و نمادهای اسلام شیعی بود. تصویری که ایشان از اسلام ارائه نمود اسلام ضد استعمار، ضد بی عدالتی و جهل، ضد اختلافات طبقاتی و ضد امپریالیسم بود. در واقع قرائت امام از عناصر و آموزه های اسلام شیعی- دست کم در پاره ای موارد- چهره ای ایدئولوژیک بدان بخشید که تمامی دقایق و عناصر سایر ایدئولوژی های سیاسی- اجتماعی مدرن و رهایی بخش را دربر داشت. در این ایدئولوژی انقلابی، اسلام، مکتبی توحیدی معرفی شد که با توجه به غنای مفهومی و محتوایی، تمامی نیازهای فردی، اجتماعی، مادی و معنوی زندگی انسان را تامین و سیاست را همنشین دیانت می کند؛ هر دو را با سیمایی عرفانی زینت می دهد و در کنش اجتماعی، هر سه را در منزلت تئوری، راهنمای عمل می نماید.(2)
محورهای اساسی این ایدئولوژی عبارت بودند از: تاکید بر ابعاد سیاسی اسلام شیعی و جنبه های ضد دیکتاتوری و ضد امپریالیستی آن، تاکید بر مبارزه و پذیرش سختی ها ارائه تصویری تاریخی از حکومت اسلامی و تاکید بر ضرورت تشکیل آن پرهیز از تفرقه میان مسلمانان و تاکید بر وحدت میان شیعه و سنی.(3)
به این ترتیب انقلاب اسلامی، به عنوان یک انقلاب ایدئولوژیک و با جهان بینی خاص خود-که از مکتب اسلام سرچشمه گرفته- نه تنها در بعد ملی، احیاگر برنامه ها و نظریات خاص اسلام برای حکومت و دولتمداری است، بلکه در بعد جهانی نیز افکار و نظریات خاص دارد و ارائه دهنده نظام جهانی ویژه خود می باشد.
به همین دلیل انقلاب اسلامی- با توجه به ایدئولوژی جهان شمول خویش- هدف خود را احیای هویت واحد اسلامی، مبارزه با ناسیونالیسم و برقراری اتحاد جهان اسلام در برابر غرب قرار داد. برهمین اساس از نظر کارگزاران انقلاب اسلامی، وطن اسلامی توسعه می یابد و در نهایت کل جهان را در بر می گیرد. این بدان دلیل است که اسلام دارای رسالتی انسانی برای تمام بشر است و خاص جوامع مسلمان نیست. از اینرو برنامه اسلام، نجات انسانهاست؛ لذا در این راستا اولین قدم بحث صدور انقلاب است.

صدور ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی
 

یک رژیم انقلابی زمانی در پی صدور انقلاب و اصول و ارزشهای آن به جهان خارج برمی آید که ادعای جهان شمولی داشته باشد. چنین نظامی دارای ایدئولوژی مبتنی بر فلسفه اجتماعی و سیاسی است و این فلسفه-که بطور مطلق و عام پذیرفته شده- به مثابه نسخه ای تلقی میشود که قابلیت تجویز برای ظرفیت های مکانی و جغرافیایی دیگر را دارد.(4)
از جمله دلایلی که موجب میشود، پدیده صدور انقلاب ظهور کند، این است که تحولات سیاسی کشورها تا حدودی می تواند کشورهای همسایه را نیز تحت تاثیر قرار دهد. براین اساس، شعارهای انقلابی یک ملت به پا خاسته تاثیر مستقیمی بر نحوه زندگی و حکومت کشورهای همسایه دارد؛ از اینرو، عده ای به مخالفت با انقلاب کشور مادر ، برمی خیزند و در صدد برمی آیند تا با سرکوب آن مانع از نفوذ افکار و اندیشه هایش درکشور متبوع خود گردند. کشورهای انقلابی نیز برای حفظ دستاوردهای انقلاب خود متقابلا اقدام می کنند و روشهای گوناگونی برای صدور انقلاب اتخاذ می نمایند که منبعث از روح حاکم بر ایدئولوژی آنها است.(5)
با توجه به مطالب فوق، می توان گفت که انقلاب ایران نیز ازاین قاعده مستثنی نیست؛ بویژه آنکه این انقلاب با رویکرد ایدئولوژیک خود از توانمندی بسیاری برای تاثیر بر جغرافیای جهان اسلام برخوردار است. این انقلاب با تکیه بر بعد معنوی خود تاثیر بسزایی در گرایش نهضت های اسلامی به سوی تحقق اندیشه های اسلامی داشته است. به واقع این انقلاب نه تنها الگوی عینی برای نهضت های شیعی منطقه بلکه نمونه ای از انقلاب اسلامی برای تمام مسلمانان جهان بشمار می آید.

ماهیت انقلاب اسلامی ایران
 

از آنجا که انقلاب اسلامی ایران بوسیله مردم مسلمان شیعه و رهبری مسلمان بوجود آمد، بی تردید از بسیاری خصوصیات اسلام- در پرتو تشیع- بهره گرفت و رشد نمود. این انقلاب در شیعیان جهان بویژه شیعیان عربستان، عراق و لبنان تاثیر محسوسی نهاد، ولی رهبر و مسلمانان شیعه ایران خود انقلاب منحصر اسلامی معرفی می نماید. چرا که معتقدند این خود اسلام است که همه ارزشها را جمع و متحد می کند نه چیز دیگر. بنابراین بر فرض که انقلاب اسلامی از اصول و ارزشهای تشیع برخوردار شده باشد انقلاب غیر اسلامی نمی شود؛ همانگونه که انقلابهای رهبری عثمان دن فودیو وحاج عمرو مهدی در آفریقا، انقلاب اسلامی بودند نه انقلاب شافعی، مالکی، حنفی و غیره(6)
از طرفی، انقلاب اسلامی مدعی است که تنها حلقه ای از یک زنجیر طولانی می باشد که به وسیله پیامبراسلام- حتی پیامبران قبل از اسلام- بنیانگذاری شده است و به این انقلاب نیز ختم نمی شود. انقلاب ایران تنها بخشی از انقلاب مداوم پیامبران و بخشی از انقلاب مداوم اسلام است که تا استقرار عدل جهانی و حاکمیت موعود مطلق خدا به سمت بندگان صالح او و مستضعفان ادامه خواهد یافت.(7)
به این ترتیب انقلاب اسلامی نمی تواند به تشیع محدود باشد؛ چراکه این انقلاب، تداوم انقلاب انبیا- از جمله پیامبر اسلام- و بازسازی ارزشهای نبوت عامه و خاصه و امامت عامه و خاصه است و برخلاف کوشش مغرضان یک انقلاب فرقه ای، ملی، نژادی و طبقاتی نیست و می تواند الگوی خوبی برای انقلاب کردن دیگر ادیان، پیروان مذاهب مختلف اسلامی و تمام مستضعفان باشد.
براین اساس می توان گفت که انقلاب ایران نه اولین انقلاب اسلامی است و نه آخرینش خواهد بود. ارزش و اهمیت این انقلاب بیشتر درآن است که عملا روش و دیدگاه جدیدی را به همراه آورده است که این روش و دیدگاه برای تمامی مسلمانان و حتی مستضعفانی که در پی استقلال و آزادی و عدالت هستند درخور تامل و تعمق است.
در ادامه سعی می کنیم به بررسی نفوذ افکار انقلاب اسلامی ایران بر مسلمانان در بحث صدور انقلاب و حتی در ارتباط با مستضعفان جهان بپردازیم.

انقلاب اسلامی ایران، صدور افکار انقلابی و بیداری اسلامی جهانی
 

انقلاب اسلامی ایران نقطه آغازی برای خیزش تفکر اسلامی است. قرن بیستم با عقب نشینی اسلام در پی ضعف و ناتوانی امپراطوری عثمانی آغاز شد؛ اما پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سالهای پایانی این قرن، آغاز دوره جدیدی از ظهور مجدد اسلام را نوید داد.
انقلاب اسلامی ایران براساس مبانی عقیدتی خود نوعی واکنش خشمگینانه نسبت به اوضاع موجود نشان داد و نارضایتی خود را از نظم کنونی و جایگاه اسلام در دوران معاصر به منصه ظهور گذاشت. از طرف دیگر با طرح عقاید روشنگرانه، نارضایتی خود را نسبت به استراتژی دیگر جنبشهای اسلامی برای رسیدن با اسلام ایده آل ابراز نمود و ندای رهایی از جریان حرکت تاریخ را سر داد- جریانی که براساس مفروضات از پیش تعیین شده مدرنیزاسیون بود- بر این اساس از یک طرف، خواهان افزایش توان مبارزاتی و تغییر الگوی عمل بود و از طرف دیگر، آلترناتیو مناسبی برای رهایی از وضع موجود و ایجاد وضع مطلوب داشت. روش حرکت اسلامی در ایران تبدیل نیروهای بالقوه به حالت بالفعل و بسیج اندیشه های ذخیره شده در درون ملتهای اسلامی بود. انجام این کار براساس نوعی مدیریت همه جانبه با توان حرکتی بسیار بالا و به مراتب سریع تر از سایر جنبه های اسلامی بود. این حرکت اسلامی به عنوان الگویی برای ترفندهای ایدئولوژیک سایر ملل اسلامی مورد توجه قرار گرفت و باعث شد که آنها، تحولی عمیق در راهبرد یا شیوه عمل و چگونگی تعیین اهداف خود ایجاد نمایند.
حرکت اسلامی ایران، زمینه این ذهنیت را فراهم آورد که هنوز توان تصور آرمانی، فراتر از آنچه که سایرحرکتها در گذشته انجام داده اند و امکان دگرگونی و بازگشت به دوران طلایی اسلامی وجود دارد. شاید اعتقاد به همین توانمندی بود که روح تحرک را میان سایر جنبشهای اسلامی متاثر از انقلاب ایران فزونی بخشید.(8)
از اینرو، می توان گفت مهمترین عامل تاثیر انقلاب ایران بر جهان اسلام و حتی مستضعفان کل جهان همان بُعد ایدئولوژیک آن است.
به این ترتیب اندکی پس از پیروزی انقلاب اسلامی یک روند فراگیر، نه فقط مسلمانان بلکه تمام مستضعفان جهان را به حرکت درآورد؛ چرا که مخاطب امام مستضعفان سراسر کره زمین بود:
باید این نهضت در تمام عالم، نهضت مستضعف در مقابل مستکبر در تمام عالم گسترده شود. ایران مبدا و نقطه اول و الگو برای همه ملتهای مستضعف است. در تمام اقصار عالم، مسلمین به پا خیزند بلکه مستضعفین به پاخیزند. وعده الهی که مستضعفین را شامل است و می فرماید که ما منت بر مستضعفین می گذاریم که آنها امام ما بشوند در دنیا و وارث باشند، امامت حق مستضعفین است. وراثت از مستضعفین است. مستکبرین غاصب اند، مستکبرین باید از میدان خارج شوند.(9)
در این میان، انقلاب اسلامی بیش از همه کشورهای حوزه خلیج فارس و خاورمیانه سرمنشاء تحولات دامنه دار- از درون و بیرون- گردید. ایده های انقلاب اسلامی خود به خود در منطقه خاورمیانه گسترش یافت و موجب بی ثباتی های داخلی در بسیاری از کشورها گردید.
رژیمهایی چون عراق و عربستان سعودی- که به عنوان با ثبات ترین کشورهای منطقه در نظر گرفته می شدند- به شکل ناگهانی به آسیب پذیری خود پی بردند. هر چند ایران در تنش های داخلی این کشورها مداخله مستقیم نداشت، اما کاملا واضح است که امواج انقلاب اسلامی تاثیر خود را گذاشته بود. کشورهایی که دارای جوامع شیعی بودند بیشترین تاثیر را از انقلاب اسلامی دریافت کردند. ناآرامی شیعیان در کشورهای کویت، بحرین، عراق و عربستان و... نشان داد که با ظهور انقلاب اسلامی آنها توانستند به ظلمی که دچار آن هستند، پی ببرند و دست به قیام بزنند. انقلاب ایران در افتخار و اعتماد به نفس مسلمانان- چه سنی و چه شیعه و بدون توجه به ملیت یا تمایلات سیاسی آنها- تاثیر بسیاری داشته است، بطوریکه در سراسرجهان اسلام از یوگسلاوی و مراکش تا اندونزی و فیلیپین یک جنبش مردمی نضج گرفت. این تجدید حیات اسلامی به شکلهای مختلف ولی با بیان عقیدتی مرتبط با یکدیگر تجلی یافته است. این نیروی مردمی اسلامی، مرزهای جغرافیایی را درنوردید؛ از ایدئولوژیهای سیاسی و نظامهای ملی فراتر رفت و به عنوان یک معضل جدی برای رژیم های محافظه کار حاکم بر این کشورها عنوان شد.
در واقع، پیروزی انقلاب اسلامی ایران، یک افسون و جذبه اسلامی را در مردم ایجاد کرد و از آن پس مردمی که از عظمت و قدرت خود بی اطلاع بودند و همه مظالم را درچارچوب قسمت و قضا و قدر الهی تفسیر می کردند با برداشتی نوین از اسلام به حرکت درآمدند.
منبع:www.rasekhoon.net/





طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ            
           



کد تقویم